شهـــــید من!

تو  را  از  خاکــریز  دیــگری  آوردند . . . .

به قول شهریار:
------------------
من دگر سوی چمن هم سر پروازم نیست
که پر بازم اگر هست دل بازم نیست...

شاخص فقرم و چندان متمایز از خلق
که کسی منکر شخصیت ممتازم نیست

در آیات آخر سوره ی شعراء..تعبیری است که به نظر من جالب و آموزنده است..
در بیان خصوصیات اخلاقی عده ای از واژه ی
«افاک اثیم»
استفاده شده، و بعد دو ویژگی عمده برای این دو صفت ترسیم شده است.

۱-«یلقون السمع و اکثرهم الکاذبون»

یعنی:آنچه را که شنیده اند سعی دارند مطابق نظر خود( وا حتمالا بر حسب معده خود!)
برای دیگران طوری وانمود کنند که گویی حقیقت مسلم است..و بعد ادامه میدهد که بیشتر
آنها دروغ میگویند...یعنی در بیشتر موارد مطلب مورد بحث کذب محض است
.

۲-«یقو لون ما لا تفعلون»
که به صورت واضح اشاره میکند به آنهایی که با داشتن کمترین عرضه ی ذهنی و اجرایی تنها 
حرف میزنند و حتی حرفی را که خود گفته اند و آن را وسیله ی فشار قرار داده اند نمی توانند اجرا کنند...

جالب است..
بدون آنکه خاصیت ۱ و ۲ کمترین ارتباط فیزیکی با هم داشته باشند در کنار هم ذکر شده اند..
و گاهی انسان وقتی می اندیشد پی میبرد که قرآن تا چه اندازه به فطرت بشر آشنا است..

این نوشته ها را با این مطلع آغاز کردم که ..

معشوق من چندان لطیف است که خود را به «بودن» نیالوده ، که اگر جامه وجود بر تن می کرد، نه معشوق من بود... معشوق من، منتظری که هیچ گاه نمی رسد. انتظاری که همواره پس از مرگ پایان می گیرد، چنانکه این عشق نیز هم...