از احتمال  یک  علاقه ی  پنهان  خوابم نمی برد ..
سنگ ها  و سیلی ها  را می شناسم
من چیزها دیده ام به زندگی
 که امروز  کنار همین کلمات ساده
به آسودگی رسیده ام

 ............................رازها  دارد این دقایق شکسته

شاعری در دل شب زار گریست...

مرگ من باد که اینگونه توانیست مرا..

یـــادگار از تو همین سوخـــته جانی است مرا

شعله از توست اگر گرم زبانی است مرا...

Boxing Day!

Now I know my A-B-C
Next time you won't sing with me

هوای سرد دی

نفس های سنگین مهر

این روزها خود را با سرنخ های دروغین سرگرم می سازم...