باید قدر غم را فهمید..
غم را برای آدم های شبیه من آفریده اند
که انگار حق همه را می شناسند
غیر از حق الله را .

من حالا خوب میدانم..خدا را به خاطر این دردها
باید بیشتر شکر کنم..
غصه هایی که همه بهانه اند
تا چشم های من یاد تو کنند..
و لب های من اسم تو را زمزمه کنند.

افسوس که هنوز من خوابم
و نمی فهمم..
و صد افسوس که نخواهم فهمید ..

خدایا من رو به جهالت سابق بر نگردان..
خدایا من رو از شر خودم نجات بده ..

۱. خدایا ..من به تو شکایت می برم
از دست هایی که میتوانستم بگیرم و نمی توانم دیگر.
از چهره هایی که تو را به یاد من می آوردند و
نمی بینم دیگر ..
یا الله
یا رحمان
یا سابغ النعم
یا دافع النقم
یا نور المستوحشین فی ظلم..

۲. در قرآن آمده است که اگر کسی بمیرد و کافر باشد
اهل جهنم است و تا ابد در جهنم می ماند..
یعنی اگر همان هایی که کافر بودند و مردند
مثل بعضی دوستانشان که بعد از مدتی ایمان آورند
زنده بودند و ایمان می آوردند..از عذاب جاودان جهنم نجات پیدا می کردند.
یعنی چند ماه..چند روز..چند ساعت ... چند لحظه در این دنیا
می تواند زندگی جاوید آدمی را برای همیشه تغییر دهد.

پس ارزش هر لحظه از زندگی بی نهایت است..

ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا
و هب لنا من لدنک رحمه
انک انت الوهاب

۳. آدم سرنوشت بعضی ها را که می بیند..می ترسد.
علامه بودند..مرید داشتند...قرآن را زبر می خواندند
ولی با یک امتحان و فتنه ..دنیا و آخرتشان را خراب کردند.

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد..

دهان یار که درمان درد حافظ داشت
فغان که وقت مروّت چه تنگ حوصله بود..

غمت را
نهفتم
در سینه اما
با کس نگفتم
راز نهانی
..



پ.ن ۱ :
اگر به هر مهربانی اینطور نامهربانی کرده بودم
تا به حال از من رنجیده بود..و تنهایم گذاشته بود.
اما تو..تنهایم نگذاشتی که هیچ..
محبت ات را بیشتر کردی..
اللهم انی اسالک حبک
و حب من یحبک ..

به قول آن فراز
از دعای عزیز افتتاح :

یا رب انّک تدعونی فاولّی عنک..
و تتحبب الیّ فاتبغض الیک ..

پ.ن ۲ :
حالا دیگر شب های زیادی از آن شب
می گذرد..
و من هنوز
با این همه فاصله
به چهره ی نورانی ات قسم
همانقدر دلتنگم..

ــــــــــــــ

ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب صادق آن است که پاکباز باشد..

پ.ن ۳ :نمی دانم که چه می شود.
فقط میدانم که با همه ی سختی ها.
خدا هیچ وقت تنهایم نگذاشته..
و لم اکن بدعائک رب شقیا

« امروز یا فردا ،
حلول ماه قطعی است...»

من چنان زار بگریم که به باران ماند ..



پ.ن : آدم ها را از زمزمه های شب قدرشان می شناسی
و از نفس نفس زدن هایشان وقت قسم دادن ..
و از هق هق هایشان وقت شنیدن بعضی اسم ها.
و از دعاهایی که بی اختیار ،
با اشک ها که در هم می آمیزد
آشکار می شود ..

اللهم لا تمتنی میتة جاهلیه...و لا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی..