الحمدلله الذی نورُ وجه حبیبه...



خدایا...چه کیفی میدهد کنار عزای بی ریای امامت بنشینی
و به گریه های آدم های پاک دل اطرافت خیره شوی و
دلت بخواهد تا می توانی گریه کنی...
دلت می خواهد تمام دلبستگی های شش گوشه ات
را آرام و زیرلب زار بزنی...
 از نگاه ها دیگر نترسی و منتظر چراغ های خاموش بشوی
و کمی به مادرت فکر کنی..!

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
..
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه
دل داده به آواز شباهنگ
..
آب ، آیینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ! که دلت با دگران است!
..
تا فراموش کنی...
چندی از این شهر سفر کن!



۱. آسمان که درد ندارد...دردهای من همه زمینی اند!
خیلی ها را از خودم دوست تر دارم.
آنقدر که از دیدنشان بیش از دیدار هر آینه ای شاد می شوم...
اما
اما نمی دانم چرا
هر بار که می آیم...آخرش می گویم
کاش نمی آمدم!
احساس می کنم سقفی که با هزار هزار خشت و به دست ،
روز به روز و هر شب روی هرم زمین
با تنهایی بی انتهایم...
ساخته بودم :
این روزها در این هم همه ی آدم ها و آرزوها
«من ها» و« از من ها»
موجودات کوچک فضایی با قیافه های بزک کرده و ملکوتی!
با سلام و صلوات.
با عرض ارادت.
با خلوص نیت.
با ذکر مصیبت.
با تبریک و تهنیت.
حتی با فاتحه ای ...

در هم می شکند!

۲. من شیفته ی قلب پاک -  عقل آرام - دلهره ی ساده - مناجات پنهان
کلام راست - نیت آشکار - دعای سحر و گریه ی شبم!

اینقدر خودخواهم که همه را وسیله ی امتحان خودم می دانم.
بزرگ و کوچک...فرقی نمی کند!

۳. می گفت :

ندانستن پتانسیل مهمی است.
آدم وقتی ندانسته اش را می فهمد 
کم کم موتورش خاموش می شود.
مثل آدم های دانا ، با عصا راه می رود...

۴. حدود ۱۰ -۱۲ سالی که گذشت.
خیلی از نیروی های با عرضه ی کشور از صحنه ی اجرایی کنار گذاشته شدن.
یا تخفیف پیدا کردن.

میگن :‌ بد اخلاقی کشور ترکمنستان..
نمیگن :‌ بداخلاقی در حق کشور ترکیه.

من به شخصه حاضر بودم از سرما بمیرم
ولی صادرات گاز به یه کشور مسلمان و طبق معاهده قطع نشه.

البته بعدا همه سر عقل اومدن ..
اما چه فایده که هشت سال داشت تموم میشد!

۵. همه یه جوری میگن که انگار حمله ی اسلام به ایران
باعث نابودی فرهنگ غنی ایرانی شده!!!
تفکر خیلی ها مثل دخترهای یزدگرد سوم شده که از ترس عرب ها
به کوه پناه بردن!!!

نمی دونم تا حالا یه کم فکر کردین 
والاترین آدم های روزگار...از حضرت آدم (ع) به اینور!
همه عرب بودن.

کی ام من؟
آرزو گم کرده ای
تنها و سرگردان...

نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه ...

یاابن امی جارت الدنیا علینا

نوای دلنشین همیشه...

سرزمین نینواست...
زینبم آماده باش...زینبم آماده باش!

۱. به قول سید : دست آخر ، دست خون است!

۲. خدا رو شکر که امسال محرم اینجا هستم...خدا رو شکر!

Heavenly

شوق است در جدایی و
جور است در نظر...

هم جور به...

که طاقت شوقت  نیاوریم...!



۱. شده به آسمون خیره بشین؟
فکر کنین به ستاره هایی که هنوز نتونستن شما رو ببینن!
یا به زمین و گل هایی که هزار سال بعد از ما
جسور و لطیف از خاک بلند می شن...
شده فکر کنین ماه چقدر تنهاست؟
اصلا تا حالا تونستین یه درخت بکشین با رنگ های غلیظ و
پر رنگ.. یه درخت با هزار تا شاخه و برگ. توی یه دشت
کاملا صاف و یکدست ، سخت تنها ..

دلم می خواد یه آهنگ بسازم ...!
مثل صدای موج ها..پی در پی و ملایم...!

۲. به نظرم زندگی میلیون ها مجهول داره و میلیون ها معادله!
که گاهی مجهول ها رو هم نمی دونیم
چه برسه به معادله ها‌!
بد یا خوب...خیلی از این معادله ها اصلا منطقی نیستن
در مصاف با عقل ما !

۳. احساس این روزهایم شبیه همون موقع هاست که
در خواب ...داشتم از پله ها پایین می اومدم و یکی از پله ها نبود!

۴. از نقاشی های نیمه کاره خوشم می آد...
آدم میتونه هزار جور فکر کنه و با ذهن خودش ادامش بده
اگه قشنگ بشه..آدم خودش قشنگ بوده!
اگه زشت بشه...
فلسفه ی این کلمات نیمه کاره هم شاید همینه.