حاجی میشه دستت رو بذاری رو گردنم..گلوم میسوزه .. .
..
.

هذا الذی رزقنا من قبل ...

اگر ای عشق پایان تو دور است
دلم غرق تمنای حضور است
برای قد کشیدن در هوایت
دلم مثل صنوبرها صبور است

سلمان هراتی



پ.ن : عاشق دعای عزیز افتتاح شدم
از وقتی که یکی یکی فرازهایش
را در لحظه لحظه های زندگی ام
نفس کشیده ام...
و حالا می فهمم که
کلمات را نه فقط به خاطر زیبایی شان
و بلکه به خاطر نفس های نازنینی که
خالق اش بوده اند
دوست دارم...

پ.ن : ماه نصفه است.
ولی با همه ی ناتمامی اش
تاریکی ها را روشن می کند
کنار پنجره ی فرودگاه نشسته ام
و به این فکر می کنم که
چقدر دوست دارم
مقصد پروازم جایی باشد
که تو آنجا منتظرم باشی..

پ.ن :  به لطف خدا..به لطف خدا خیانت نمی کنم
ربنا اننا ظلمنا انفسنا
و ان لم تغفرلنا و ترحمنا
لنکونن من الخاسرین
..

یا محمد (ص) تو بگو با غم و ماتم چه کنیم
روز خوش بی تو ندیدیم به عالم چه کنیم
..

 


پ.ن : شاید روزی برایت بگویم
که گاهی یک عکس..یک حرف و یا یک جمله
چطور آدمی را بی قرار می کند..
و چطور بین خودش و دلش فاصله می اندازد.
آنقدر که حتی دیگر با چشم
دیده نمی شود..

پ.ن :به بغض در گلو پیچیده سوگند ..

.
.
یا محمد (ص) دل این قوم برایت تنگ است ..

در غربت مرگ بیم تنهایی نیست
یاران عزیز آن طرف بیشترند..


تکیه داده ام به دیوار و چشمانم پر از اشک است
و بغض راه گلویم را بسته است.
و هیچ کس جز خدا..و هر کس خدا بخواهد
از حال دلم خبر ندارد.
دستم از آدم های نازنین زندگی ام کوتاه است
و قلبم زخمی و شعرهایم مرده اند
حرارت این غم
انگار با هیچ لبخندی فرو نمی نشیند
..

مرا زمانه ز یاران به منزلی انداخت
که راضی ام به نسیمی کز آن دیار آید ..


پ.ن‌‌: خدایا .. من چه ام شده است
چرا چشم هایم مثل سابق
تمام این بغض ها را تلافی نمی کند
و چرا مهربانی های همیشه
سراغم را نمی گیرند
..
من که گفتم
دلتنگی ها خرابم هم کنند
دست از کلمه ات بر نمی دارم
و به محبت هایت خیانت نمی کنم.