تو را تنها تو را باید سرودن

احمد عزیزی  خطاب به امام خامنه ای (سلم الله نفسه)
می سراید که :

سلام ای وارث خون شهیدان
حسین سرزمین بایزیدان...

و من فکر می کنم که گاهی مردم درست مثل ایهام
این بیت ..دو دسته اند..
آنها که بایزیدند و آنها که با یزیدند ...

و الله یهدی من یشاء الی صراط المستقیم
...

تو را عاشق شود پیدا
ولی مجنون نخواهد شد...



پ.ن :
یا رئوف یا رحیم ..

پ.ن : جمع شده ایم دور هم و نزدیک عید غدیر است
اما چند قدم آن طرف تر
دستم می رسد به کتاب مقتل..
..
به خدا که کسی نفهمید اشک هایم را
میان همهمه ی لبخندهای دوست داشتنی..
میان اینکه دلم می خواست
همانجا با تو باشم..
و
این معجزه ی من نیست..
این سحر اسم تو است که این روزها
تا به من می رسد
چشم هایم بی قرار می شود..

پ.ن : حال از زبان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از زبان آنکه شنید از زبان دوست ..

حتما می دانی..که چقدر بی تابم

چه شب است یارب امشب که ستاره ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم..

پ.ن :فراموشم نکرده ای .. اما انگار
قسمت نیست تا قبل از مرگ
دیداری باشد..
حالا نپرس که چرا هر قلمی
را با این مطلع امتحان می کنم که
در غربت مرگ بیم تنهایی نیست
یاران عزیز آن طرف بیش تر ند ..

آن شب که من از غم به دعا دست برآرم..



پ.ن : الحمدلله رب العالمین

شهادت می دهم که تو خدای خوبی برای من بودی
و من بنده ی بدی برایت ..
من به خودم ستم کردم..
و تو درست جایی که مستحق خشمت بودم
بر من بخشیدی . ..
و من هیچ نعمت این دنیا را
به اندازه ی شیرینی بخشش ات دوست نداشتم...
الهی انت کما احب
فجعلنی کما تحب
..

پ.ن : از خدا می خواهم که عاقبتم را ختم به خیر کند
وقتی می بینم کسانی را که از هر جهت از من بهتر بودند
ولی دست آخر به خطا رفتند..

پ.ن :
حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است
عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم..

هذا الذی رزقنا من قبل ...

نشود از سر من سایه ی عشقت کوتاه  .. .



پ.ن :‌ دعای عرفه خیلی خوب است..آرام است..رها است
اما با اگر با بغض بخوانی اش
چیز دیگری است..
اگر دلت بداند که وقت نجوا کردن است 
با رحمن الدنیا و و الآخره و رحیمهما..

پ.ن :  یادت هست گفته بودم که آنجا که امام می گوید
و فی سفری واحفظنی..
از همه جا بیشتر به گریه می رسد؟
..
باز هم می خواهم همین را بگویم..
 ..