شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی ...



دارم به این ایهام لطیف فکر می کنم .. و اینکه من در خیال تو ام یا
تو در خیال خودت ..

 پ.ن : به بغض در گلو پیچیده سوگند ..  ..

نظرات 4 + ارسال نظر
منصوره پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ب.ظ


برای vb :



پسرک گفت :

« آقا چسب زخم ! »

- برو پسر جان

زخم من

با چسب تو

خوب نمی شود ...

Enkratic پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ب.ظ

کاش می شد راهی پیدا کرد که طی یک عملیت آتش و فرار، فدات شم! :دی ..
.
.

MB پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:01 ب.ظ

من پدافند غیر عامل رو ترجیح میدم :دی

vb جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:32 ب.ظ

به قول آقا توکل، من ماهی رو با ژسه تو آب می زنم :پی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد