گریه ام یعنی باران بهار

هم نمی گیرد و هم می گیرد ..



پ.ن : درد دارد...
اما گمان می کنم که هنوز
تحملش را دارم.

نظرات 9 + ارسال نظر
هیچ یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:05 ق.ظ

دل ارام باشد زن نیکخواه و لیکن ......

MB یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:07 ق.ظ

به به!!!

این روزها نوشتن هم غربت افزا ست!

vb یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:37 ق.ظ

شعر عالی.

BH یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ق.ظ

این روزها بعضی دردها ،دردش افزون شده به گمانم به جای آرام بخش،اشتباهی سم مصرف کرده ام!

پی نوشت:
در زندگی هیچ چیزی آرام بخش تر از در راه رضای خدا و به یاد او حرکت کردن نیست ...سبب درد من از کج شدن از این راه بوده و هست ...

دل آرام دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:35 ق.ظ

به همین سادگی
که کلاغ سالخورده
با نخستین سوت قطار
سقف واگن متروک را
ترک می گوید
دل،
دیگر
در جای خود نیست
به همین سادگی !

iu k دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ق.ظ



بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت

سر خمّ می سلامت، شکند اگر سبوئی



[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:41 ب.ظ

سلام این روزها که منسوب است به شکستن یاس ......و ما هم گاهی می رویم به ............به یادتون هستیم

مسیح چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http://narjeskt.blogfa.com

سلام زیبا بود. خوشحال می شم به من هم سری بزنین.

یه دوست پنج‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:38 ق.ظ

همیشه هم بارون یاد آوار درد دل نیست
یه وقتایی درد دل با بارون شسته میشه فقط باید باهاش همراه شد و دل بهشت سپرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد