که ما کشتی در این طوفان به سودای تو می رانیم ..
~ خدا را شکر که محرّم نزدیک است
که بغض هایم انگار دیگر طاقت ندارند..
اشک هایی که دلشان نمی خواهد
بدون نام تو جاری شوند..
و
اگر چه بی قرارم امروز
و دلم سخت بی تاب ..
به دست های تو
امیدوارم ..
~ کاش آدمی اینقدر که دغدغه ی خودش را داشت
نگران دلش بود..
من از تمام زاویه ها
به چشمان تو پناه می برم..
~ به قول خواجه :
معشوق را حیلت بسیار است..
و من با ذره ذره وجودم معتقدم
که در این تلخی ..
محبت تو پنهان است
و به موقع
آشکار می گردد..
و لسوف یعطیک ربک فترضی..
هوالله.
عکسش خیلی دله!
اگر گلوی تو نبود...
..
هر که نذر اشک دارد...زودتر
هر که چشم مشک دارد زودتر...
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدالله علیه ومنهم.......
http://www.bachehayeghalam.ir/linkdump/012313.php
سلام علی آل یاسین
حجه الاسلام صدیقی از شاگردان برجسته و نزدیک آیت الله بهجت بودند . در سال 1380 شخصا با گوش خودم از ایشان شنیدم که فرمودند "قدر مقام رهبر را بدانید که حضرت آقای بهجت فرموده اند ایشان " نفس زکیه " هستند "
و بعد آقای صدیقی بشدت به گریه افتادند و خطاب به ما گفتند میدانید نفس زکیه کیست؟
در روایات آمده است که نزدیکترین زمان به ظهور حضرت حجه
" نفس زکیه" را شهید میکنند و حضرت حجه به خون خواهی ایشان میآیند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
بله منم به همین علت گفتم..
ما منتظریم تا محرم گردد
هنگامه امتحان فراهم گردد
ما میدانیم و تیغ و حلقوم عدو
یک مو، ز سر علی اگر کم گردد.
پی نوشت:
«اشتباه از ما بود که به انتظار نشسته بودیم،
باید به انتظار بایستیم».
من واقعا در تعجبم چطور این قدر راحت با امام زمان بازی میکنید؟!
نفس زکیه!!!
شنیده بودم نفس زکیه که شما می گیدهمون سید خراسانیه حالا هست یا نیست یا نفس زکیه یکی دیگست
لطفا کج فهمی نکنید!
من با امام زمان(ع) بازی نمی کنم..اونهایی هم که
من رو میشناسند میدونند اهل گفتن بعضی حرف ها نیستم!
صرفا یه نقل قول از آیت الله بهجت بود
که البته بنده به واسطه ی دیگری هم شنیده بودم.
و صد البته - این حرف ها نباید به گوش عوام می رسید-.
عوام...
منظورم قسمت آخر کامنت < طهورا منتظر منجی >بود البته
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
من مرغ به یک شعله کبابم بگذار
کین آتش را سمندری میباید
من هشتیم کامنت گذاشتم وجز عوامم نیستم بامن بودی یا یکی دیگه؟ سوال تو ذهن ادم میاد یه اره یا خیر داشت. وبلاگش بود دیدم ولی مطالبش به سوالم ربط پیدانمی کرد اینجا سوالمو پرسیدم چرا می زنی؟
من همون هشتمین کامنتم الان که فکر می کنم می بینم من جز عوامم .عوام بودن خیلی بهتره تا خواص مغرورو از اسمون پرت شده که زورشون میاد به سوالای مردم جواب بدند.
ببین..جواب ندادم چون نمی خواستم.
نه غرور بود (نعوذبالله) نه از آسمون پرت شدن..
منظورم از عوام هم به اندازه ی کافی روشن بود
و تا حد لازم هم مبهم !