اللهم انی اسئلک حبک
و حب من یحبک..
پ.ن : ...
چطور صدای قدم هایم را نمی شنوی؟
دارم آهسته آهسته تمام میشوم..
خدا مرا به دست های تو ببخشد..
..
پ.ن : "...و کسی چه می داند،
دلی که در بی اوئی مانده است
برق هر نگاهی جانش را می خراشد!...
که هر چهره ای، نگاهی، طنینی، رنگی...
در نگاه های او فریاد می زند که او نیست!...."
شریعتی
فوق العاده بود مثل همیشه
آخ آخ... صداهای قدیمی های خودم رو که نمی شنوم دردم می آد.
ولی نمی دونم تو منظورت همونیه که من می گم یا نه
دارم آهسته آهسته تمام میشوم....