ایستاده در باد

با وجود رخ و بالای تو کوته نظریست
به گلستان شدن و سرو خرامان دیدن!



تمام حرف ایمان یعنی اینکه :
بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین..

پ.ن : ...

از دل آرام گله دارم
که نمی گذارد
حتی اینجا
برایت بنویسم..

حرفی ندارم..
جز بی ادعایی همیشه..
و اینکه هیچ کس را ندیدم
که در صفتی از من بهتر نباشد.
اما تو ..

ای راوی سرگشته ی من!
من صفحه به صفحه
تا آخر این قصه
به دنبال تو
هستم!

نظرات 5 + ارسال نظر
مهدی دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:44 ق.ظ http://armageddon.blogsky.com

من دلخسته و دلتنگ

تو چه بی روحی و دلسنگ

من نازک دل و خسته

از تو دور فرسنگ فرسنگ


MB دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:45 ق.ظ

چه مزخرف!

رها دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:31 ب.ظ

شب قدر امسال همین آیه اومد! بقیه الله ..
ازون شب دارم فکر می کنم باید یه کاری کنم اما چه کار ؟ نمیدونم!
خیلی خوبه که هولت بدن تو یه راه
اما بده که تو بلد نباشی بری!

رها دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:31 ب.ظ

شب است
و
جاده‌ی بی‌انتهای
منتهی به تو

من‌ام و
دست خالی و
پای پیاده...

فانوسی بالا بگیر،
مرکبی برسان و
توشه‌ای...

iu k دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:15 ب.ظ


- یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد