عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد...



پ.ن :
قال بل سولت لکم انفسکم امرا
فصبر جمیل
عسی الله ان یاتینی بهم جمیعا
انه هو العلیم الحکیم

حالا نه تنها یوسف..بلکه برادرش هم از دست رفته..
همه به یعقوب سرکوفت می زنند
و در دل از مصیبتی که برایش پیش آمده خوشحالند..
می گوید : این نفس شماست که قضیه را اینطور به شما
جلوه داده است...من صبر می کنم..صبر جمیل.
امیدوارم که خداوند هر دوی آنها را به من بازگرداند..
انه هو العلیم الحکیم..

نظرات 38 + ارسال نظر
zdB دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ب.ظ http://zshejazi.blogfa.com/

الحمد لله علی کل نعمة!

الهام دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:46 ب.ظ http://shamevojood.blogsky.com/#

سلام
انشالله هر چی در دلت هست و هر مرادی داری به دست بیاری.
موفق و پیروز باشی.
منتظر حضور سبزتون هستم.

[ بدون نام ] دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:25 ب.ظ

جسم تو کامل است، ناقص نیست
می‌دهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد...
رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!

[ بدون نام ] دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:29 ب.ظ

http://alef.ir/1388/content/view/48097/

zdB دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ب.ظ http://zshejazi.blogfa.com/

دیگه شورشو در آوردن...من که دخترم انقد لوس نیستم که آقای موسوی هست... :دی

ساحل افتاده گفت: گرچه بسی زیستم

لیک نه معلوم گشت ، آه که من کیستم؟

موج خروشنده ای تیز خرامید و گفــــت :

هستم اگر می روم ، گر نروم نیستــــــم.....

zdB-zdk-اقلیما-سادات دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:45 ب.ظ http://zshejazi.blogfa.com/

ببخشید یادم نبود ..نباید اینجا حرف انتخاباتی بزنم..کامنتم رو پاک کنید!

MB دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ب.ظ

وای...وای.
چه شعری قشنگی بود.

ممنون

BH سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:48 ق.ظ

ای مگس عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می بری وزحمت ما می داری

اینم خطاب به آقای موسوی!

MB سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:59 ق.ظ

نه نه..اصلا درست نیست.
ما هرگز از اینجور الفاظ و القاب استفاده نمی کنیم.

مومن نرمخو..دوراندیش و صبور است
و لب به دشنام نمی گشاید مگر ..

[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:51 ق.ظ

موسوی مرد آگاه و شریفیه. بچه های خوبی باشین و احترامش رو نگه دارین. البته اگه معتقد هستین هر کس این حق رو داره که راه زندگیش رو خودش تعیین کنه.

ع.پ سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ب.ظ

این عکس خیلی زیباست

BH سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:10 ب.ظ

سلام
ممنون از تذکرتون.
خدا به من صبر بده و بصیرت و هدایت!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ب.ظ

:)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:32 ب.ظ

و الله خیر الماکرین

... سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:46 ب.ظ

قراره همه مون یه جای دیگه پاسخگو باشیم... خدا کنه جوابی داشته باشیم...
خدا کنه بتونیم این صبرو برا خودمون صبر جمیل کنیم... یعقوب پیامبر بود... پسرهاش پسرای پیامبر... و وجه مشترک همه مون آدمیت... پس خدا کنه آدم باشیم...

یه نفر چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:27 ق.ظ

اون دوست عزیز هرچه ذوق و قریحه در وجودش بود همه را به یکباره خرج کرد تا اون بیت شعر رو خطاب به آقای موسوی نوشت. نمیدونم چطوری از وجود خودش شرم نمی کنه! شما هم بهتره توی ذوقش نزنین، ظاهرا اسلام شما بدون دشنام اموراتش نمیگذره.استثنا هم نداره.تمام آن جمعیت حداقل! 13 ،14 میلینونی که آرزو داشتیم با روی کار آمدن آقای موسوی حداقل اخلاق به این جامعه ی بی اخلاق (که نماد بارز بسیاری از رذالت های اخلاقی در وجود عالی ترین مقام اجراییش متبلوره: صفاتی چون دروغ،تمسخر،تهمت،نیش و کنایه زدن،تملق و چاپلوسی،غرور وتکبر و خودبزرگ بینی،تحقیر کردن دیگران و...)برگرده،با تمام وجود از اسلام شما اعلام برائت می کنیم.
"لکم دینکم و لی الدین"

یه نفر چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:51 ق.ظ

"لکم دینکم و لی دین"

MB چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:08 ق.ظ

خوبه می بینید که من موافق توهین به ایشون نیستم.
شماها متاسفانه به یه نوع بیماری مبتلا هستید
که همه اش ناشی از صفات خودتونه..

و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض
قالوا انما نحن مصلحون..

شما صبر کنید..ما هم صبر می کنیم..
حرف من خیلی ساده بود..هیچ جانبداری هم نداشت..

1- به نظر من خیلی بهتر بود اگر حتی مطمئن بودید
در انتخابات تقلب شده..اول دلایل رو پیدا می کردید
بعد وقتی مطمئن شدید و دیدید شورای نگهبان
دستش با دولت در یه کاسه است..بعد می ریختید
توی خیابون!!

نه اینکه اول بریزید توی خیابون..بعد دستپاچه بگردید
دنبال دلایل تقلب!!!

2- ما..حتما از هر نوع پیگیری رای نامزدها حمایت می کنیم.
حتی اگر فراتر از قانون باشه..چون این یه نوع اعتماده..
حتما ما میریم به جای شما خواهش می کنیم
که هر شبهه ای باشه رفع بشه.

من فکر میکنم دلایلی که عرضه شده اصلا کافی نیست
برای این حجم مخالفت..قضاوتی نمیکنم.
اما تاحالا دلایلی که ارائه شده..اصلا قابل قبول نبوده..
باید منتظر مستندات جدی تر و دقیق تر باشیم.

MB چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:39 ق.ظ

ضمنا این رو هم بگم..من اگر چه لفظ اون دوست عزیز
رو قبول ندارم..اما کاملا میفهمم چی میگه.
اینکه خسته شده از این شعارها و فحش ها و کاریکاتور ها
و برخوردهایی که داره انجام میشه..
برای ایشون شاید داشتن یه کشور آروم و امن خیلی مهمتر باشه
از اینکه کدوم جناح سیاسی حکومت کنه..
مسلما برای خیلی ها که قبلا در بیت المال غوطه می خوردن
و به قدرت به چشم ثروت نگاه می کنن..زیاد این آشوب ها و
نا آرامی ها بد نیست اگر مقصود حاصل بشه..
---------------------------

ای سمندرهای رنگ از سبزه ی صحرا گرفته

هم شما را می شناسم..هم خدا را می شناسم!

لکم دینکم..و لی دین!

[ بدون نام ] چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:16 ق.ظ

تقلب نبود... مکر بود... و خدا خیر الماکرین است... برعکس آن چه بر زبان ها چاری است من علی و حسین و ذوالقرنینی نمی بینم... به گمانم راست است که می گویند در آخرالزمان جز نامی از اسلام باقی نمی ماند

MB چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:40 ق.ظ

اینقدر در مورد آخرالزمان احادیث مختلف هست
که خدا می داند..!

من هیچ کس رو متهم نمی کنم..اگه مدرکی ارائه بشه
چرا نپذیریم؟
اگر هم نباشه...چرا بی دلیل به کسی تهمت بزنیم؟
-تالله لتسالن عما کنتم تفترون-نحل 56

یعنی به خدا قسم در مورد تهمتی که میزنند
مورد سوال واقع میشوند ..

نسیم چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:25 ب.ظ

"مسلما برای خیلی ها که قبلا در بیت المال غوطه می خوردن
و به قدرت به چشم ثروت نگاه می کنن ... "

خیلیا رو بگید کیان شما که انقدر مطلع و آگاه و مطمین هستید. کاش در پرده حرف نمیزدید و رک وراست حرفتونو میزدید با مدرک،اینجوری شبه راجع به هر کسی پیش می آد بدون اینکه ثابت بشه و گناه داره

یه نفر چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:27 ب.ظ

من این دو هفته ای یه چیزایی رو فهمیدم:
۱) آقا فصل الخطاب هستن.
2)فصل الخطاب یعنی حرف حرف منه و من می فهمم و شما نمی فهمین(این البته واسه کسایی که قوه ی تعقلشون رو از دست دادن خیلی موهبت بزرگیه)
3)آقا صبح شنبه در حالی که میلیون ها نفر در بهت و حیرت از نتایج اعلام شده بودن، خیلی دستپاچه به رییس جمهور "منتخب" تبریک گفتن.فرداشم جشن ملی گرفتن و سجده ی شکر به جا آوردن. لابد در جریان هستید که این ها همه نه به خاطر حضور 40 میلیونی مردم، که به خاطر رای 24 میلیونی به رییس جمهور "منتخب" بود. احتمالا امام زمان بهشون فرمودن که انتخابات هیچ مشکلی نداشت و مورد تایید بود و نیازی نیست حتی 2 3 روز هم که شده خوشحالی زایدالوصفتون رو از بابت "انتخاب" ایشون پنهان کنید تا شورای نگهبان هم به صورت نمایشی صحت انتخابات رو تایید کنه.
4)بعد از اون هم به کرّات این تبریکات و اطمینان دادن به مردم در مورد این که "هی"| تقلبی صورت نگرفته ادامه داشت...

این 4 بند رو بذارید کنار مهرورزی های دولت مهرورز از همون شب رای گیری که با حمله به ستاد موسوی و قلع و قمع کردن و گاز فلفل زدن و پلمپ کردن در ستاد شروع شد و... و لطفا برای ما که نمی فهمیم و بیماریم و هزار و یک مشکل و عیب و گناه دیگه داریم (و خدا را "بعدد ما احاط به علمه" شکرگزاریم که جز خودمان و او کسی از آن ها آگاه نیست) تشریح بفرمایید که چطوری می تونستیم و می تونیم به برگردوندن حقمون امیدوار باشیم؟
حتما در جریان هم هستید که از جمع 12 نفره ی شورای نگهبان حداقل 5 ،6 نفر موضع رسمی و علنی به طرف آقای احمدی نژاد گرفتن که خب این مسئله هم اعتماد رو در عدالت و بیطرفیشون شدیدا سلب می کنه.
اگر واسه ی شما هم سواله که چطور وقتی صلاحیت مهندس رو تایید می کردن عادل بودن و حالا نیستن، باید خدمتتون عرض کنم که از فردای انتخابات تنها سوالی که به ذهن ما خطور نکرد همین بود! آقایان بسیار زیرک هستند. چه کسی جز مهندس موسوی می توانست مردم را این چنین مشتاقانه به پای صندوق های رای بکشد و اگر اینگونه نمی شد مشروعیت نظام را چگونه می خواستیم ثابت کنیم؟
همه مان بازیچه شدیم...
"و مکرو و مکرالله ولله خیر الماکرین"

[ بدون نام ] چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ب.ظ

فردا شب، لیله الرغائب است. آرزویی نیست...اما برای امیدهایمان، التماس دعا.

MB چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ب.ظ

شما رو مطمئن نیستم..اما ما بازیچه نشدیم!

واقعا هر چی فکر می کنم حوصله ی جواب دادن رو ندارم..
حرف زدن آدم وقتی از فکر کردنش جلو بیافته میشه مثل
چند خطی که بالا نوشتین.


یه نفر پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ق.ظ

من فکر می کنم جوابی نداشتید! ممکنه از عوارض بیماریم باشه البته!

M.T جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ق.ظ

من نمیخوام داخل بحث های انتخاباتی دوستان خواننده این بلاگ بشم اما توصیه میکنم صاحب بلاگ که همه میدونیم از کشور و اوضاع حقیقی حاکم دور هستند با احتیاط تر و کمتر حرف بزنند. هرچقدر هم بخونید و بشنوید نمیتونید بفهمید که چه اوضاعی شده پس لطفا به توصیه خودتون مبنی بر جلو نیافتن گفتن بر فکرکردن عمل کنید. کمتر از آنچه تصور میکنید درک کرده اید اوضاع را آقای بازارگان! خیلی کمتر!

دریا جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:02 ق.ظ

بنده نیز با نظر "یه نفر" و M.T موافقم جناب MB!

MB جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:45 ق.ظ

در زمینه ی اطلاعات فکر می کنم تقریبا خبری نباشه که ندیده
باشم...کمتر تحلیلی رو پیدا میکنید که ندیده باشم.
و هیچ صحبت رسمی رو پیدا نمی کنید که نشنیده باشم..

اتفاقا دور بودن از شرایط باعث میشه کمتر تحت تاثیر جو قرار
بگیره آدم. با افراد مختلف هم از ایران در ارتباطم که حرف هاشون کم و بیش با چیزایی که منعکس میشه مطابقت داره.

من رو به سطحی نگری متهم نکنید..که قطعا اشتباهه.
من قبل از انتخابات چنین وضعی رو پیش بینی می کردم..
حتی فکر میکنم هنوز اول راهه..بعضی شکاف ها هنوز
خوب باز نشده..

MB جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:58 ق.ظ

یه مقاله ی خیلی خوب هست که گذاشتم اینجا :

http://delaram.persiangig.com/other/Will%20Iran%20be%20President%20Obama.doc


حوصله داشتید بخونید..جالبه.
البته گاردین به یک بخشش ناجوانمردانه اشاره کرده بود ولی خوب عیبی نداره..

M.T جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:57 ب.ظ

بحث سطحی نگری نیست جناب! وقتی مثل یک انسان عادی از دانشگاه میای بیرون و برای رسیدن به خونه 2.5 ساعت توی خیابئنها آواره میشی از هجوم نیروهای گارد و موبایل ها همه قطعه و خانوتده ها همه نگران و مجبوری تمام راه رو از م ولیعصر تا خونه پیاده بیای و به استیصال میرسی از نا امنی ایجاد شده توسط حکومت،وقتی هر ساعت بهت زنگ بزنن و خبر کشته شدن یکی از دوستان یا هم سن و سال هاتو بدن و تو نتونی هیچ کاری بکنی، وقتی عزیزترین عزیزانتون رو دستگیر کنن مثل استاد ساده ی کلاس مثنوی تون و شما هزار بار بمیرید از دلشوره تا خبر سلامت و بازگشتشو بگیرید وقتی تمام افراد بزرگسال خانواده تون که استخوان خرد کرده اند توی این انقلاب، ذره ذره آب شوند زیربار حوادث اتفاق افتاده ی این روزها و باور نکنند انقلابی که برایش جان دادند به کتک زدن آدم ها در خیابان بیانجامد، وقتی . . . !
اون وقت شاید درک ((درک!)) کنید اوضاع نا بسامان کشور رو
نه! شما هرچقدر هم تحلیل و خبر بخونید و با آدمها حرف برزنید متاسفانه نخواهید فهمید.

MB جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:12 ب.ظ

ای ابوذر!برای دروغگو بودن فرد همین بس که هرچه را می شنود بازگو نماید

پیامبر اکرم (ص)

ن.ب جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:51 ب.ظ

با کنایه و نامفهوم حرف زدن مد شده ؟به نظر من که این رویه یه کم آوردن با کلاسه. نسبت دادن بیماری!! به کسانی که باهاشون هم عقیده نیستیم هم یه کم آوردنه اما یه کم آوردن بی کلاس!

sara یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:50 ق.ظ

الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم.. حتی اگر رهبر این ملک از نظر برخی نایب امام زمان باشه و کلامش آهنگین باشه و از اون طرف دنیا دستتو که دراز کنی عطر اجدادشو حس کنی.

MB یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:35 ق.ظ

Please refrain from insulting me like that

یه نفر یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:46 ب.ظ

صحیفه امام؛ جلد 4، صفحه 464
بیدار بشوید آقایان! این تبلیغات در خارج زیاد شده است. حالا هم دارند تبلیغات مى‏کنند. از هر طرف تبلیغات که نمى‏توانند اینها مملکت را اداره کنند! اگر اداره کردن کشتن مردم است، همه حیوانات هم مى‏توانند اداره کنند! اگر گرگها هم بریزند توى مملکت ما بهتر از این اداره مى‏کنند مملکت را.


صحیفه امام؛ جلد 5، صفحه 243
آیا اینکه ایشان مى‏گوید که اینها مردم را به کشتن دادند، آیا این تظاهر آرامى که مردم در این دو روز کردند یعنى هیچ شلوغى نکردند و به دنیا ثابت کردند که ایران مى‏تواند کنترل خودش را در اختیار بگیرد و سرنوشت خودش را به طور عُقَلایى به طور صحیح تعیین کند، خوب این موجب این شد که فردا شبِ یازدهم - از شب یازدهم شروع شد - شروع شد به کشتار مردم؛ اینجا چه باعث شده است که مردم کشتار شدند؟

یه نفر یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:33 ب.ظ


صحیفه امام؛ جلد 5، صفحه 248
مردم ایران چرا فریاد مى‏زنند؟!بگذار هرچه توسرى دارند بخورند و فریاد نکنند! آقاى کارتر این را مى‏فرمایند که هرچه توى سرتان
زدند، هر کارى کردند اینها، شما حرف نزنید براى اینکه اگر حرف بزنید کشته مى‏شوید! پس خودتان، خودتان را به کشتن دادید!این صحیح است که یک ملتى سى میلیونى، سى و چند میلیونى کتک بخورد، خیانت ببیند، جنایت ببیند، سلب آزادیها را ببیند، اختناقها را ببیند، اگر صدایش درآمد که آقا چرا توى سر من مى‏زنى،مى‏کشند او را؟! پس این تقصیرخودش است که مى‏گوید چرا! این منطق
آقا است!

sara یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:28 ب.ظ

:) نخواستم جسارت کنم اصلا.اگر ناخواسته توهین آمیز بود معذرت میخوام. یادآوری این نکته بود که بشر غیر معصوم بری از خطا نیست و نمیشه با دادن القاب و عناوین سرمون رو زیر برف ببریم و دور آدم ها (در هر مقامی که باشند) هاله تقدس قرار بدیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد