ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی..



 در آرزوی خاک در یار سوختیم...
یادآور ای صبا که نکردی حمایتی ..

پ.ن :  چقدر ساده دل بودم و
چقدر به بخشندگی ات دل بسته بودم..
و چقدر به دلبستگی ام دلبسته بودم..
ولی افسوس که
مثل رویاهای کودکی همه گم شدند
در هیاهوی این غم ..

و حالا من درست مثل تقویمی شده ام تکراری
که دست بهارش را
و بهار دستش را
همان ابتدای راه  رها کرد..
و لابلای روزها و شب ها گم شد ..

پ.ن : ای نازنین که ..

نظرات 7 + ارسال نظر
... جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:31 ب.ظ

بچه ها با وجود سادگی شون معمولا به چیزی دل نمی بندن... ولی افسوس که گاهی ما بزرگترا که هنوز خیلی بچه ایم اینو فراموش می کنیم و دل می بندیم... شاید فکر می کنیم خیلی بزرگ شدیم... گاهی هم ادای دل بسته شدن در می آریم غافل از این که ادعاشم چندان خوب نیست... آخه ما خدا رو داریم ... خدا رو داریم... بخشنده ترین بخشنده ها رو داریم...

مهدی جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:51 ب.ظ

سلام
وبلاگ خوبی دارید
لطفا برای تهیه جدیدترین مجموعه های آموزشی شامل برنامه نویسی گرافیک دوبعدی و سه بعدی به سایت ما سر بزنید
با کمترین قیمت و بهترین کیفیت
www.learnguide.net
منتظر شما هستیم

... جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:59 ب.ظ

یاد یه چیزی افتادم... اصل سوم شناخت در مانی بک... افکار غمناک و ناراحت کننده قدرت بالایی دارن به طوری که روی تمام افکار پرده ی سیاه می کشن و طولی نمی کشه که می بینیم همه ی افکارمون تحت تاثیر اون سیاه و بدبینانه شدن...
در شرایط ناراحتی افکار تحت تاثیر یک منفی گرایی زورمند است. خود و همه دنیا را تیره و تار می بینید و کم کم باور می کنید که اوضاع به همان بدی است که فکر می کنید...
لطفا این پرده رو چند لحظه کنار بزن تا ببینی دل بستگی هات و بخشندگی اش رو گم نکردی... بلکه پشت پرده ای که خودت کشیدی پنهان شدن...
به قول خودت گم شدن در هیاهوی این غم... بخواه که وبلاگت واقعا آرامش خودت و دیگران باشه... یک کم دقت کن... بهار همچنان دستشو دراز کرده تا بگیریش... خودت رو با فقط چند میلیمتر فاصله گول نزن... اونی که دستشو به زور از دست بهار رها کرده تویی ...
اینو برای خودم می نویسم که غم رویاهای کودکی ام رو دارم: اونا رویا بود... رویایی کودکانه که گذشت... امروز واقعیت داره و من می تونم امروزم رو هزاربار رویایی تر از دیروز بکنمش...

ع.پ جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:20 ب.ظ http://mosemedidar.blogfa.com/

و چه قدر چشم براهه نگاه گرمتم و تو شاید ندونی...

BH جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:12 ب.ظ

ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است

پ.ن:

گفتمش با غم هجران چه کنم؟

گفت: بسوز

گفتمش چاره این سوز بگو

گفت: بساز

شباهنگ جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:14 ب.ظ http://avaze-shabahang.persianblog.ir/

بنام او

امان از این من تکراری.....

پویا و پایدار باشید.

301040 شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:12 ب.ظ http://301040.blogsky.com

MB joonam, een aghahe ke tooye een koment ba ye asme nazdik be esme man neveshte, man nistama!
man kolan hese sha'eranam intori gol nemikone
:D
http://301040.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد