بگذار سر به سینهی من، تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیدهی سر در کمند را
بگذار سر به سینهی من تا بگویمت:
اندوه چیست..
عشق کدام است..
غم کجاست..
بگذار تا بگویمت این مرغ خستهجان
عمری است در هوای تو از آشیان جداست..
دلتنگم آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با من ات..
تو، آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانهچین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
بیمار خندههای توام، بیشتر بخند!
خورشید آرزوی منی، گرمتر بتاب!
پ.ن : شاید باور نکنی چند بار این آهنگ را گوش داده ام و
سرم را گذاشته ام روی کتاب..
مگر خیال خوشی از دور به چشم آید
اما افسوس ..
این بیدلی ها دسترنج سرنوشت است..
بی قراری ها برایم مثل همین تک تک ساعت شده است
که اول ها نمی گذاشت بخوابم..
متنفر بود از من..از این شب آرام..
اما بعد ها کم کم با هم رفیق شدیم..
بعدها که خوب خاطرم آمد
تک تک لحظه ها را ..
پ.ن : بگذار ..
سلام آسمونی
عالی بود. واقعا آروم کننده
بیا اونورا
http://www.youtube.com/watch?v=svEu5LKraLQ
ما رو فرستادید توی دیوار...
له شدیم؛ لهشدنی!
چه قدر پست تون گیلی بود!
دوسش داشتم
ممنون
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
پ.ن:
دلا تا تو ز من دوری نه در خوابم نه بیدارم
نشان بیدلی پیداست از گفتار و کردارم .
عجیبه... این همه غم و اندوه توی این وبلاگ... عاشق باید به هجران بسوزه و بسازه و شکایت نکنه... پس این آرام دلی کجاست؟
خدا قوت
ای ول به آقا یا خانم ....
خیلی حرف خوبی زدید . اینجا همه چی پیدا می شه جز ارامش
شاهکار فریدون مشیری و شاهکار علیرضا قربانی...
فقط حیف که شعر رو کامل نمی خونه:(
اینکه من گوش دادم همایون شجریان بود..لینکشم این بالاست
الان شنیدم. به نظر میاد با صدای قربانی خیلی تاثیرگذارتره. پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید. موسیقسشم بهتره.