من وقتی مردم
چشم های تو دیگر زیبا نبود
و آسمان هیچ وقت مثل سابق
آبی نشد.
من وقتی مردم
دیگر شعرهایم کهنه نبودند
و قصه ام پایان نداشت..



خسته ام ..
آدم در ابتدای راه نباید اینقدر خسته باشد
ولی من هستم. مثل بقیه ی نباید هایی که همیشه بودم..

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:20 ق.ظ http://www.nirvanatrance.blogsky.com

سلام
عجب دست به قلمی داری شما.
با این حوصله ی اجغ و جغم نشستم دارم ارشیو رو می خونم !

سبز باشید .

JaSa جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:38 ق.ظ

خسته نباشی جوون!
هنوز که سوت شروع را نزدن!
به فکر یک پوست کرگدن باش برای خودت ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد