مرا به آتش عشقت نشاندی و ننشستی..نه صدایی نه سکوتی نه درنگی نه امیدی..
شب ِ سیاه ِ غصه را، هوای تو سحر کند ...
فرزام نوشته که :حافظ گمشده را با غمت ای یار عزیزاتحادیست که در عهد قدیم افتاده..
پ.ن : ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم...گر جان طلبد دریغ از جان نکنیمدنیا اگر از یزید لبریز شودما پشت به سالار شهیدان نکنیم
دل از من برد و روی از من نهان کردخدا را با که این بازی توان کرد
شب ِ سیاه ِ غصه را، هوای تو سحر کند ...
فرزام نوشته که :
حافظ گمشده را با غمت ای یار عزیز
اتحادیست که در عهد قدیم افتاده..
پ.ن : ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم...
گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم
دنیا اگر از یزید لبریز شود
ما پشت به سالار شهیدان نکنیم
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد