آن روز
جهان
از جنون من
سبک می شود...
-ملکوت سکوت-
پ.ن : خسته آمده ام خانه.
صدایم گرفته است..
تب هم دارم انگار.
لینک بلاگی را می بینم که
دست نوشته های استاد است
یکی از آدم های نازنین زندگی ام که
حالا خیلی وقت است نبود صدایش و نگاهش
بازیگر زندان هایم شده است
می بینم به این جا لینک داده..
هیچ وقت هم نگفته بود به من که اینجا را دیده حتی.
یا می بیند..
چقدر این محبت های بی جیغ و داد
و عزیزم های بدون تعارف های معمول و مبتذل
به دل می نشیند..چقدر برای استاد دلم تنگ شده..
این را هم گذاشته است گواه...
پ.ن : دل را به غیر زلف پریشان که می برد؟
گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
و الله ما رأینا حباً بلا ملامة..
دست در حلقه ی آن زلف دوتا
بتوان زد؟
ببخشید !
MB مخفف Material Balance ؟آیا؟
نه این الان مثلا خیلی خنده دار بود؟
نه،یه سوالی بود در ذهنم، خواستم بپرسم...
شما باید به نفس سوال کردن احترام بگذارید
حقیقت حتی در آینه های کج و معوج هم نمایان است...