ساکت بود.
ولی هنوز آنقدر سرد نبود
مرد دیگر برای خود زمستانی شده بود.

نظرات 5 + ارسال نظر
بهار جمعه 22 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:38 ب.ظ http://bahar09.blogsky.com

چه سرد و سخت!

MB جمعه 22 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ

۱. طرفدار طرح زوج و فرد بودن هستم
اما قبل از خودروها در مورد آدم ها.

پ.ن : من رسما اعشاری ام!

۲. بزرگ ترین زجر دنیا اینه که چیزی که
نخوای گوش بدی رو به اسم ادب معاشرت
به گوش های بدبختت تزریق کنن.

پ.ن :‌دلاور دلا !

۳. نمی دونم چرا هر کسی رو که دوست دارم
یه هو با یه قطعه حرف خودش رو ضایع میکنه.
از وقتی وزیر کشور سابق (قبل از اون جعلیه!)
فکر ریاست جمهوری توی سرش رفته
پرت و پلا زیاد میگه!

پ.ن :‌ دوماد چی کاره اس؟
- فعلا منتقده ..
(سکوت) اما ایشالا قراره که رئیس جمهور بشه!

۴. از موسیقی شل و ول بدم میاد.
موسیقی باید محکم باشه. مودب و محکم.
این -آهوانه- خوانی ها ی مبتذل واسه مراسم های
مذهبی به شدت روی اعصابه راه میره.

پ.ن :‌ آخر سیستم فازی .. گورخره!

۵. یه دستی به سر و رویت بکش.
قربان دستت . تلویزیون را هم خاموش کن..

س شنبه 23 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:44 ق.ظ

تا حالا فکر می کردم بزرگترین زجر دنیا برات وقتیه که تو اتاقت باشی و من بخوام وارد بشم :دی

[ بدون نام ] شنبه 23 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:31 ق.ظ

تلویزیون ؟؟
چی هست؟؟
چی داره؟

MB شنبه 23 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:05 ب.ظ

نه خیر..شانتاژ نکن! :دی
مهمون حبیب خداست تسوکه!
اما نه مهمونی که دستش توی زنگ در گیر کنه :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد