چشم تو مرا به شب خاطره برد...
پ.ن : از لابه لای دفتر و کاغذ و کتاب هایم
که وقت اسباب کشی- از بهترین روزهای زندگی ام-
پایمال بیرحمی روزگار می شوند ،
چشمم به نوشته ای افتاد که
نتوانستم بر دست خط نازنینش تاب بیاورم..
پ.ن : بابا میگه :
آدم باید خودش رو دو دستی تقدیم خدا کنه...
این رمز آمدن و رفتن روزهاست...
پ.ن : خدا فقط یه نصیحت کرده .. فقط یکی!
و اون چیه ؟
سلام
تولدتون مبارک
(این جمع بستن احترام نبود :دی)
50 اوروی امسال رو بیریز به حه ساب!
برای 5 آبان حرفی ندارم...درست همان طور که باران آمد.
و درست همانطور که آمد و رفت و انگار حوصله نداشت
برای حرف زدن..
تولدتون مبارک...
این ip دانشگاه!
برقرار باشی سالیان سال
تندرست و
دلخوش و
عاقبت بخیر
من فقط این اموشن رو میذارم...
خودش حاوی خیلی نشونه هاست!
[گل]
....
:)
اینجا هم کلی خوشگل تر شده.