من غریبی قصه پردازم ...
ای غریبان سفر کرده کدامین غربتبدتر از غربت مردان وطن در وطن است ... ؟
baraaan?
منم اولش فکر می کردم بارونه!اما نگو دریا بوده!پ.ن : همه قشنگی های ایران یه طرفزشتی های مردمش یه طرف دیگه!پ.ن : قبلا ها وضو می گرفتیم نماز می خوندیمالان وضو میگیریم دروغ می گیم. بعد به بقیهمی گیم: دروغ گو!پ.ن : خودتی!پ.ن : غربت در ایران سخت تر از غربت در خارج است.احساس اصحاب کهف را دارمو سکه ام انگار برای مردم قدیمی شده..پ.ن : حالم از دوست داشتن های بهداشتی به هممی خورد. زخمی باید ..زخمی...پ.ن : روی گونه اش لبخندی بود در حال انقراض!
من و تو گم شدیم انگار تو این دنیای وارونهکه دریاشم پر از حسرت همیشه فکر بارونه :(
ای غریبان سفر کرده کدامین غربت
بدتر از غربت مردان وطن در وطن است ... ؟
baraaan?
منم اولش فکر می کردم بارونه!
اما نگو دریا بوده!
پ.ن : همه قشنگی های ایران یه طرف
زشتی های مردمش یه طرف دیگه!
پ.ن : قبلا ها وضو می گرفتیم نماز می خوندیم
الان وضو میگیریم دروغ می گیم. بعد به بقیه
می گیم: دروغ گو!
پ.ن : خودتی!
پ.ن : غربت در ایران سخت تر از غربت در خارج است.
احساس اصحاب کهف را دارم
و سکه ام انگار برای مردم قدیمی شده..
پ.ن : حالم از دوست داشتن های بهداشتی به هم
می خورد. زخمی باید ..زخمی...
پ.ن : روی گونه اش لبخندی بود در حال انقراض!
من و تو گم شدیم انگار تو این دنیای وارونه
که دریاشم پر از حسرت همیشه فکر بارونه :(