« باز دریای دلم طوفانی است
آسمان کسلم بارانی است

باغم ار زیر و زبر شد نه عجب
تحفه ی فصل خزان ویرانی است

شرح تنهایی من می پرسی؟
شرح تنهایی من طولانی است...»



۱. عشق ، جایش تنگ است...

۲. بابا میگه :
برای اینکه یه ناحق رو حق جلوه بدهند
باید صد تا حق رو ناحق بکنن..

۳. سر مردم پای تخت درد ، گرم است.
حرف هایم ، درد هایم ، آرزوهایم
باد می خورند و خنک می شوند.
و عین خیال هیچ کسی نیست..

سر کوهی گر نیست
ته چاهی بدهید
تا برای دل خود بنوازم...


۴. «نسل چهارم» انقلاب . همین که
صدای زنانه یا ناله ی گربه از خود در نیاورد کافی است.

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:24 ب.ظ http://www.helal.blogsky.com/

آغوش طوفان آرامش من

[ بدون نام ] چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:36 ب.ظ

من بین تعبیرها و تدبیرها سرگردانم !

Enkratic پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ق.ظ

به راننده ی ماشین بگو بین خطوط رانندگی کنه ! :دی

vb پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 06:19 ق.ظ

دست بگشا و در آغوشم بگیر..شانه‌ام در معرض ویرانی است/

فاروق پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:38 ق.ظ

عید سعید فطر مبارک بادا....
چقدر پراید!

MB جمعه 12 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ق.ظ

مطلبی قابل توجه مردم اسرائیل!

http://news.bbc.co.uk/2/hi/middle_east/7647991.stm

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد