اگر سروی به بالای تو باشد
نباشد
بر سر سرو آفتابی...
پ.ن :‌ مثل دانه های تسبیح شده شب هایم..
باید بروم
حتی اگر هیچ کاسه ی آبی
پشت سرم پر نباشد
که بر زمین بریزد.

حتی اگر مستجاب نشوند شب هایم...

پ.ن : آیت الله بهجت می گفتند :
تمام اختلاف ها بین مسلمانان برای آن است که
روز اول حق را به صاحبش ندادند.

پ.ن : من از هیچ ناسزایی نمی رنجم.
اصلا روایت شده مومنی را که به دنیا چسبیده
متهم کنید..
من از هیچ اتهامی ناراحت نمی شوم.

یک دل دیگر ارادتمند ماست..
شاید هم نباشد.
اصلا دیگر به دل احتیاجی ندارم
وقتی قلب هیچ آرزویی دیگر برایم نمی زند..

نظرات 4 + ارسال نظر
MB جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:38 ب.ظ

Peter زنگ زده گریه و زاری که یه فایل اینجا جا گذاشته
و نمی دونم هفته ی دیگه پرزنت داره و ..
بعد آدرس داده و کروکی کشیده که فایل رو کجا گذاشته
و ...
منم یه ساعتی دنبال فایلش می گشتم.
حدس میزنین سایزش چقدر بوده باشه خوبه؟
مثلا ۲ مگا
۱۰ مگا
۱۰۰ مگا
۱ گیگا
۱۰ گیگا

۱۳.۷ گیگابایت فایل جور وا جور رو آقا یادش رفته.
کل پنجشنبه ی من رفته به آپلود کردن این توی
ftp و فایل زیلا بازی.

پ.ن :‌ اون ماجرای خسروپرویز احتمالا توی آلمان
هم اتفاق افتاده باشه!

رها شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ق.ظ

:)

[ بدون نام ] شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:55 ق.ظ

کدوم ماجرا؟

رامین بحیرایی شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:27 ب.ظ


تنها نه ز راز دل من پرده بر افتاد
تا بود فلک ، شیوه او پرده دری بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد