« یکی از ملوک را دیدم که شبی در عشرت ، روز کرده بود
و در پایان مستی همی گفت :

ما را به جهان خوش تر از این یک دم نیست
کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست...

درویشی به سرما برون خفته و گفت :

ای آنکه به اقبال تو در عالم نیست!
گیرم که غمت نیست ،
غم ما هم نیست ! »


پ.ن : شاعر در یک فراز عرفانی می فرمایند :

آخه می گی چی کار کنم ؟‌

نظرات 1 + ارسال نظر
مفلوک شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ب.ظ

خواستم اولین کسی باشم که واست کامنت می زاره :d

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد