۱. مدام زمزمه ام شده بود :

یاری اندر کس نمی بینم ، یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد
دوست داران را چه شد...

۲. این چند روز که ایمیل هام رو ندیدم چقدر خوب بود!
چقدر ندیدن ها و نشنیدن ها گاهی دلنشین است..

نظرات 8 + ارسال نظر
فاروق دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ق.ظ

چه روز بدی!دلم گرفت.اگر اشک نبود روز اول هلاک می شدم.
لعن الله صنمی قریش و ابنتیهما .....
خدا رحمت کند خواجه نصیر را.....

MB دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:11 ب.ظ

مخلوط عجیبی شده ام...
تا حالا اینقدر غرق نشده بودم در انجام وظیفه ای
که به من محول شده...
خدا میدونه که درد دل های شبانه هم این روزها
تعطیل است.

میدونی چه آرزویی دارم...دلم می خواد یه روز
روز و شبم رو - تمام و کمال- تقدیم کنم.
میدونم شاید بی عرضه تر از این حرف ها باشم
که بخوام کاری انجام بدم.
اما خدا رو چه دیدی..

[ بدون نام ] دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:18 ب.ظ

السلام علیک ایها صدیقه الشهیده...

[ بدون نام ] دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 05:08 ب.ظ

به بزگی خدا نگاه کنید نه به بزگی گناهان خود

لیلا دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 05:09 ب.ظ

به بزرگی خدا نگاه کنید نه به بزرگی گناهان خود
بابت اشتباه بالایی عذز

هنگامه دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:25 ب.ظ

هرکه دل آرام دید٬

از دلش آرام رفت...



...
درهمه عمرم اگر

با تو نشینم دمی


حاصل عمر٬
آن دم است

باقی ایام رفت...

[ بدون نام ] دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:32 ب.ظ

خدایا صد هزار مرتبه شکر

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:44 ق.ظ

به کوچکی گناه منگرید، بلکه به بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی کرده اید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد