حال من بی تو...

من از تو ناگزیرم
من بی نام ناگزیر تو
می میرم!



۱.
دوباره دردهای قدیمی و زخم های تاریخی در من
بزرگ می شود و من را پرت می کند به گذشته های تاسف
و آینده های ترسناک. من از امروز که فردایش تو نباشی می ترسم..
من از فردایی بی تو بودن ها و امروز های به یاد تو می هراسم.
مرا از ترس آفریده اند و ..
امیدهایم دیگر آنقدر قوی نیستند که دست دلم را بگیرند
بیاورند بالا از این چاهی که زندگی اش می کنیم.

دوباره دردهای قدیمی...

۲. تو بعد از من همیشه آمدی تا خسته نشوم. یادت هست؟
حالا که می روم...تو باز هم مرا دنبال می کنی که
دروغ های بهشتی خسته ام نکند؟

افسوس...آینده ی چشم به راه من!
دیگر نه تو . نه من . نه خواهیم بود.
خدا به خیر کند قاصدک ها را !

نظرات 10 + ارسال نظر
شمیم یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:44 ب.ظ http://shamimjoon.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
وبلاگ بسیاز قشنگی داری
مایلی تبادل لینک بکنیم؟

شبنمکده یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.abaei.persianblog.ir

سلام
بسیار لطیف می نویسی
شب پیری مزن به ما شانه
دختر غوره مست دیوانه
گفته اندم بگویمت روزی
تو چو ما می شوی ولی مانه
ما که دستانمان به هم چسبید
بس دعا کرده ایم رندانه
بس نمودیم مشت تا گردد
جام پیر شکسته پیمانه
شانه های تو سهممان گردید
وای بر حال تو به پیرانه

[ بدون نام ] یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:25 ب.ظ

صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد

[ بدون نام ] یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:50 ب.ظ


خدا با ما که دلتنگیم سر سنگین نخواهد داشت

خودشم نمی دونه یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:30 ب.ظ

علی(ع) :

آنکه دنیایش را فدای دینش می کند با کسیکه دینش را بخاطر دنیا رها میسازد یکی است و هر دو از ما نیستند.

درختی که میخواست سیب باشد دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ق.ظ

شما سه تا داداش
....
؟
دوستون دارم
خیلی گلید بخدا

فاروق دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:12 ق.ظ

دومی آدم را یاد حسنک وزیر می اندازه.

خود خودم(من دیگرم) دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ب.ظ http://manedigaram.blogsky.com

سلام
نمی دونم چطوری بگم که بیای
برای ما سخت نگیر بیا !
منتظرم

MB سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:41 ق.ظ

به فاروق :

جدی به فکر انداختینم که به جای نوشتن
برم جیگرکی باز کنم!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 03:55 ق.ظ

آره منم هستم 50:50 :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد