۱. گفتم که کی ام !؟ گوشه نشینی که مپرس
خو کرده به هجر نازنینی که مپرس...!

۲. یادت نرسید باز به فریاد دلم!

۳. بهای ناچیز بودن را می پردازیم. همین!

۴. فرق من با بقیه شاید اینه که اگه ایرادی هم میگیرم
رئیس جمهور و کشور و مردم رو از صمیم قلب دوست دارم.
این مردم همون هایی هستن که به گفته ی امام عزیز
مثل جوان هایشان را از صدر اسلام به بعد ، تاریخ ندیده است.
اینها همون هایی هستن که وقتی ساز و برگ جنگ برایشان فراهم
نمی شد چشمانشان اشک را برای تاریخ به یادگار گذاشت.

یادش به خیر آن زمان که نخست وزیر می گفت‌ :
مملکت اسلامی به بن بست رسیده است!

و امام جواب داد :

مملکت اسلامی به بن بست نمی رسد
مملکت اسلامی را همین «پیرمرد ها » و «پیرزن ها » و «بچه ها»
از بن بست در می آورند!

همه چیز فریب است. دست روزگار را خوانده ام دیگر.
از آدم های خوب تصویر چنان زشت و مبهمی میدهد که عقل های
منطقی و ظاهرپرست ها را کور کند.

من این جمله را اول در مورد خودم می گویم و بعد هم در مورد کشورم
که اگر قرار است با پیشرفت مادی ، افول معنوی داشته باشیم.
من به پسرفت مادی راضی ترم.

بابا می گه :
با خدا باش و پادشاهی کن
بی خدا باش و هر چه خواهی کن!

نظرات 5 + ارسال نظر
MB جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 06:53 ب.ظ

عریضه!‌ :

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
دست پختش هم چندان تعریفی نداشت!!!

[ بدون نام ] جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:55 ب.ظ


از دو خط نامه ی سرد می توان داغ شد و شعله کشید

MB جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:08 ب.ظ

به به!

فاروق شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:55 ق.ظ

بیچاره دل.....

لیلا یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:39 ق.ظ

از این مطلبتون خیلی خوشم اومد به دلم نشت جدی می گم آفرین.هرچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد