تو را می سپارم به دل های خسته...
زحمت می کشی :دی
khodahafez ey saye sare hamishe
کاشکی دل های خسته امانت دار خوبی باشند...
شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسینروی دل با کاروان کربلا دارد حسیناز حریم کعبه جدش به اشکی شست چشممروه ژشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسینمی برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیمبیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتابکس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسینرخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برندتا به جایی که کفن از بوریا دارد حسینبردن اهل حرم دستور بود و سر غیبورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟سروران٬ ژروانگان شمع رخسارش٬ ولیچون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسینسر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراقمی نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسیناو وفای عهد را با سر کند سودا٬ ولیخون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسیندشمنانش بی امان و دوستانش بی وفابا کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسینسیرت آل علی(ع) با سرنوشت کربلاستهر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسینآب خود با دشمنان تشنه قسمت می کندعزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسیندشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیتداوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسینساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ایگوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسیندست آخر کز همه بیگانه شد٬ دیدم هنوزبا دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسینشمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدایجای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسیناشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار»کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
ژشت=پشت
ژروانگان=پروانگان
الحمدلله رب العالمین. فقط خوشحالم ازاینکه هر چی پیش بیاد من موفق شدم!!!!
چی شده محمد؟! من نگرانتم!|!
سلام محمد جان.بلاخره طلسم شکست و من وبلاگت دیدم.صدای خنده ات در گوشمان است و در هر جای دنیا مهربانی و خوبیت در یک قدمی قلبمان است.
شبان اهسته مینالم مگر دردم نهان ماندبگوش هر که در عالم رسید اواز پنهانم
أنا عطشان و قد اُحرق نطقی و لسانی أنا ظمئان و قد اُحرق قلبی و فوادی . . أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
زحمت می کشی :دی
khodahafez ey saye sare hamishe
کاشکی دل های خسته امانت دار خوبی باشند...
شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه ژشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟
سروران٬ ژروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا٬ ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی(ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد٬ دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم «شهریار»
کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
ژشت=پشت
ژشت=پشت
ژروانگان=پروانگان
الحمدلله رب العالمین. فقط خوشحالم ازاینکه
هر چی پیش بیاد
من موفق شدم!!!!
چی شده محمد؟! من نگرانتم!|!
سلام محمد جان.بلاخره طلسم شکست و من وبلاگت دیدم.صدای خنده ات در گوشمان است و در هر جای دنیا مهربانی و خوبیت در یک قدمی قلبمان است.
شبان اهسته مینالم مگر دردم نهان ماند
بگوش هر که در عالم رسید اواز پنهانم
أنا عطشان و قد اُحرق نطقی و لسانی
أنا ظمئان و قد اُحرق قلبی و فوادی
.
.
أنا مظلوم حسین
أنا محروم حسین