« گنجشک واژه ایست که در خط سیم ها
با دست تو
نوشته شده از قدیم ها !

دست کریم تو که در این بی پرنده گی!
آغاز می شوند از آن یا کریم ها !

لطفی که جاری است در انگشت های تو
بر می خورد به روح لطیف نسیم ها

دستان من پرنده ی بی آشیانه اند
امید دست های تو کو ؟..فصل بیم ها ! »



۱. امید من به شما دبستانی هاست!

داشتم فکر میکردم اگر دکتر رمضانی از اردستان نماینده ی مجلس
بشه..هر جای این کره ی خاکی باشم حتما یه بخش از تفریحات
سالم خودم رو به دیدن مباحث پیچیده ی مجلس اختصاص بدم!

همه هم به خاطر وظیفه می آیند
و کلی هم حرف با مردم دارند و افشاگری هم
که بساط هر شب هر کدام است.

بیخود نیست فخر الدین عراقی در لمعات می گوید :
و الحقیقة کالکرة!
هر جا انگشت نهی حاق وسط او باشد!

۲. درست آخرین لحظه ها باید ناراحتی ها برسد!
درست مثل همیشه...

به قول سید :

من مسیح زخمی صبح نخستینم ، ولی
دوستانم انتظار شام آخر می کشند!

۳.بهترین و لذت بخش ترین نقشی که بلدم بازی کنم
نقش احمق هاست!

۴. امروز به دکتر می گفتم : الرحیل وشیک!
خندید گفت با این وضع نمیشه بری!
گفتم : همیشه وضعم همین بوده!

۵. به نظرم یه پسوند «نخ نما» باید واسه خیلی ها اضافه کرد!

۶. چقدر قشنگه اینجاش که میگه :

تا که از آن گل ، دور افتادم...
خنده و شادی
رفت از یادم... 

نظرات 2 + ارسال نظر
هومن چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ق.ظ

حاجی به دکتر بزرگمهری سلام من رو هم می رسوندی !

فطرس چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:46 ب.ظ


"یکی از شاعران اهل بیتم
فرزدق وار می لنگد کمیتم" !!
.
من که از همه امیدم رو بریدم
فقط
شاید این عقل هایی که الان در گهواره هستند!!....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد