روشن روان عاشق ، از تیره شب ننالد
داند که روز گردد روزی شب شبانان ...



پ.ن :‌ یادش به خیر
دکتر پیشوایی می گفت :

اولین مرتبت راه ، تر دامنی ست...

پ.ن :
گاهی تمام لذت زندگی در این است
که کمی از عمق این آیه ی عزیز را بفهمی که :

ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم...

پ.ن : سکوتی در کار نبود...
این هفته به هیچ کس و هیچ چیز دسترسی نداشتم
اما از قبل خواسته بودم که پست قبلی را به موقع
برایم بنویسند...

به جد معتقدم که
در زمانه ی ما از محمد نگفتن جرم است و از علی نگفتن ، جنایت...

پ.ن : حس می کنم این روزها سریع پیر می شوم
اما هنوز هم وقتی به آنجا می رسم که :
اسئلک حبک و حب من یحبک ،
از شوق تمام تنم می لرزد...

پ.ن : خواب دیدم که آتش گرفته ام و می دوم!
تمام دشت را سوزاندم...

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:33 ب.ظ http://www.afsos.blogsky.com

حضرت زهرا دلش از یاس بود قطره های اشکش از الماس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می چکانید اشک حیدر را به چاه ... گریه آری، گریه چون ابر چمن بر کبود یاس و سرخ نسترن ... این دل یاس است و روح یاسمین این امانت را امین باش ای زمین نیمه شب دزدانه باید زیر خاک ریخت بر روی گل خورشید، خاک مدفن این ناله غیر از چاه نیست جز تو کس از قبر او آگاه نیست.


MB یکشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:24 ق.ظ

گر جام خالی ات بدهد پیر می فروش

بستان و دم مزن که تهی از اشاره نیست

....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد