ما را اجابت کن ای عشق...

دستان افسرده ی ما
سوی شهادت بلند است
می گیرد آیا شهادت
دستان ما را دوباره...؟!



پ.ن : سخنم با شما نیست که : لکم دینکم و لی دین!

اضرع الله خدودکم!
خداوند رویتان را خوار گرداند
لا تعرفون الحق کمعرفتکم الباطل
آنقدر که باطل را می شناسید حق را نمی نفهمید!
و لا تبطلون باطل کابطالکم الحق
و آنچنان که حق را زیر پا می گذارید ، باطل را نابود نمی کنید!

سخنم با شما نیست...

پ.ن : خاک بر سر من که ...
می دانی :
« دل آرام » را گواه می گیرم
که آن دنیا شهادت بدهد به حرف هایی که ننوشتم
به گریه هایی که رنگ قلم نگرفت
به آیه هایی که پی در پی خواندم و بر مهربانی ات گریستم
و از غفلت و درمانده گی ام ناله کردم...
« دل آرام » را گواه می گیرم
بر آن که جز نصرت حق حتی اگر در حد قطره و کمتر از آن باشم
برای زندگی ام راهی را نرفته ام
دل آرام را گواه می گیرم که جز تو
دوستی ندارم و جز به آنان که دوست تو اند
محبت نمی ورزم!

اینکه تو بر چه کسی محبت داری
و اینکه چرا آدم های ظاهرا ضعیف و خوار محبتت را برگزیده اند
در حیطه ی اختیار من نیست که :
هر که را دوست بداری
عاشقش خواهم بود!


خدایا !

از نادانی خود بر تو پناه می برم
و از خطایم
تنها از تو پوزش می خواهم

...

هو الاول و الآخر یار !

که تنها خداست که
دوستانش را تنها نمی گذارد
  ....