گر بزند بی گناه ، عادت بخت من است!
ور بنوازد به لطف ، غایت احسان اوست
میل ندارم به باغ ، انس نگیرم به سرو
سروی اگر لایق است ، قد خرامان اوست
چون بتواند نشست آنکه دلش غایب است
یا بتواند گریخت ، آنکه به زندان اوست
...
کعبه ی دیدار دوست ، صبر بیابان اوست...
"...و ربنا الرحمن المستعان علی ما تصفون ..."
مجال فریادی نیست
به سکوتم نگاه کن!
پ.ن : دوستی می گفت :
بیا زندگی را بدزدیم
و میان دو دیدار قسمت کنیم!