امروز داشتم واسه یکی از هم کلاسی ها که از دیار پوتین و یلتسین است( من هنوز به یلتسین...)
یه مسئله ای رو توضیح می دادم
که دفعه ی اول با اضطراب گفت که : متوجه نشدم!

دوباره شروع کردم توضیح دادن و گفتم : فهمیدی؟
که یکدفعه دیدم مثل بچه ها زد زیر گریه!
من از تعجب...
حالا فرض کنین همه ی بچه ها دارن نگاه می کنن به من!


پ.ن :‌ در عمرم ایمیل ۴ تا دوست رو اسپم کردم (یعنی میل هرزه!)
سه تاش در سه ماه اخیر بوده!

اخیرا متوجه شده اید که : (این بخش هم احتمالا به وبلاگ اضافه بشه :دی)

- رنگ چشمانتان کمی میشی است!
-مقایسه اصولا اشتباه است...مخصوصا بین گل شبدر و لاله ی قرمز!
-آسمون تمام اشکش شده خون!

عشقی که به عطر یاس ماند
پنهان چه کنم
که آشکار است...





 دلم گرفته ، ای دوست...

تویی وفای روزگار من...



چه نازنین چه مهربانی تو...

*در دقایق آخری که می خواستم سوار هواپیما بشم
اطلاعات پرواز چند بار صدام کرد
بالاخره تلفن زدم...بعد از مدتی فرمودند یکی باهات کار داشت!
از دیروز تا حالا به هر کی زنگ می زنم هیچ کس مسوولیتش
رو به عهده نمی گیره!


پ.ن :‌
تلخ است چای من
«بگشای لب که قند فراوانم آرزوست»!