پ.ن ! : امروز یادداشت های روزانه ام
اینگونه آغاز گشت:

-صبح امروز ...حالا دیگر ۲۳ سال از آمدنمان می گذرد
ولی امسال تنها سالی بود که کنارشان نبودم.

یاد حرف های شب آخر حمید می افتم و
صحبت های پارازیت دار وحید...
یادم می آید سرم را زیر بالشت کرده بودم
که صدای گریه هایم را نفهمند
و مدام در ذهنم از کودکی
روزها و شب ها را می شمردم...
...


من زندگی را اینطوری دوست ندارم!
حالا همه شعرهایم به این ختم می شود که :

چون سر آمد دولت شب های وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم...

انشالله

اینها را نمی خواستم اینجا بنویسم
از کم طاقتی ام بود...نمی دانم.هرچه بود
تنهای می دانم :

درد دل با تو همان به که نگوید درویش
ای برادر که تو را درد دلی پنهان نیست!

سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
هم چنان قصه ی سودای تو را پایان نیست...


نظرات 18 + ارسال نظر
MB جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:47 ب.ظ

به خودم ! :

به قول سعدی:
ای که پنجاه رفت و در خوابی!!!

خودم جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:47 ب.ظ

به MB :

من تشنه ی قیامتم اما...

(بقیه اش رو خودت میدونی!!!!)

حامد.ع جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:39 ب.ظ

تولدت(ون!) مبارک؟

atefeh جمعه 5 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:41 ب.ظ



az inke amanatim be moghe resid kheili khoshhalam!!!
dousesh dashti?

Enkratic شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:27 ق.ظ

های ...

هومن شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ق.ظ http://aaftab.blogfa.com

محمد جان من هم بهت و بقیه داداش های گّلت تبریک میگم

:]/->< شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:34 ب.ظ

من می فهمم منظورتو . اما رفیق نیمه راه نشی !
اول من؛ بعدش بازم من...

Bdel شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:19 ب.ظ

هوالله.
ما که مثلا چیزی سر در نیاوردیم (مثلا!).
:-"
اما ادب حُکم می کنه تبریک بگیم :)
هر چند که اینطور وقایع (!) نه بدون شیرینی می چسبه و نه حتی بدون کادو!
اولیش که با شماست
دومیش هم با ماست که فقط بلدیم دعا کنیم و بس!
...
خدایا!
اولین دعای مستجابش ظهور مولایمان مهدی(عج)
آخرینش شهادت
وسطیش سعادت همنشینی با امامان و اولیاء و نیکان، در دنیا و آخرت
زندگیش را مفید در راه ظهور، فاطمی، مهدوی، علوی، عاشقانه، دردمندانه، آتیش گرفته (از عشق خودت و ائمه اطهار علیهم السلام)
از شیعیان مخلص و محرم درگاهت بگردانش
و در آخر باز هم، مرگش را حسینی قرار بده
آمین...

[ بدون نام ] یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:52 ق.ظ

سلام.
آقا ما چطور می تونیم این طعم شادی رو save کنیم

MB یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 ق.ظ

برید به آدرس
www.delaram.persiangig.com
بعد برید به قسمت موسیقی و ..
دکمه ی سمت راست موس رو فشششار می دین:دی
ذخیره اش میتونین بکنین

فطرس یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:28 ق.ظ

MB
ای درس عشقت هرشبم
تا بوق (سگ) تکرار آمده
از دنگ وفنگ روزگار
روحت در آزار آمده
.
با VB شوریده دل
کز عشق سرشار آمده
در ساحل اون ور آب
قلبش خریدار آمده!!
.
و HB که وقت فوتبال
گویی به کارزار آمده
هرکس باهاش کَل میندازه
آخرش بیمار آمده!
.
.
بنشین و دل را وارهان
بنگر که دلدارآمده
فطرس برای دل بری
از کوه و از غار آمده
با چشم خون پالای خود
امشب به دیدار آمده
وز دوری روی مهت
حتماً دل افگار آمده
...
اما برای جشن تو
با تبل و گیتار آمده!!

vb یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:11 ق.ظ

اگر چه شعر تو خیلی قشنگ است
و هر کس شاعرش باشد زرنگ است
ولیکن من کمی بیمناک هستم..
عزیزم شعر تو از وزن تنگ است!

شبنم یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:45 ب.ظ

سلام
متاسفم اگر با اون کامنت شوکه شدین ناراحت کننده بود و...قصدم اینها نبود صرفا خواستم بگم که گذاشتن کامنت به اون شکل درست نبوده و اگر این نظر رو اونجا مطرح کردم (به جای مطرح کردن شخصی) دلایل خودم رو داشتم...
ضمنا پست خوبی بود...تولدتون هم مبارک :)

JaSa یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:39 ب.ظ

داداش! اینجا اورکات تعطیله!
من سه ماه در میون میرم تو اورکات.
IM تو چیه؟

MB یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:18 ب.ظ

به فطرس‌:

ای حضرت درویش ! چه شعری گفتی!!!
از غصه و تشویش چه شعری گفتی
هر چند به قصد تبریک ، ولی
کردی دل من ریش
چه شعری گفتی !

MB دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:48 ق.ظ

سلام
ممنون بابت تبریک

آسمان دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:59 ب.ظ

یه جایی دیدم که این با کد تبلیغ بلاگ اسکای حذف می شه!
:body onload="javascript>
document.getElementById('r74
";'j').style.visibility = 'hidden

آسمان دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ب.ظ

ادامه:
href="javascript:void(0);">E
البته بدون اون Eی آخر
شما امتحان کنید ببینید درست می شه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد