سخنی بگوی با من ، که چنان اسیر عشقم...

پ.ن :‌ هدف از زندگی غرق شدن در طراوت نگاهی است
که مهربانی آن هرگز کهنه نمی شود...

نظرات 6 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ب.ظ http://afsos.blogsky.comr

سلام علیکم
خسته نباشین
خیلی زیباست احسنت دستتون درد نکنه

مریم سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:24 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

اگه اون نگاه مهربون لطافت عشق تو رو درک نکرد چی؟
این روزها به نگاهها هم نمیشه زیاد اعتماد کرد .
نه .
ولی شاد هنوز بشه لابلای نگاههای کسی چیزهای قشنگی رو خوند
نمیدونم


باران چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ق.ظ http://Yadebaran.persianblog.com

سلام.عزیز آن که بی خبر .. به ناگهان رود سفر .. چو ندارد دیگر دلبندی .. به لبش ننشیند لبخندی ... یا علی

عاطفه سنگ تراشان چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:39 ب.ظ http://teblog.tebyan.net/a_sangtarashan/default.aspx

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

مینا دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:36 ب.ظ http://mina123.blogsky.com

سلام
راستش میدونید منم بعضی وقتها قسمت نظرات و حذف میکنم ولی وقتی میرم جایی و مطلب زیبایی میخونم و یه حس قشنگ میاد سراغم و میخوام که نظرم و بذارم برا صاحب خونه ولی میبنم که صاحب خونه جایی برا نظرات نذاشته ... اولین اتفاقی که برام میفته اینه که اون حس قشنگه یهو قلمبه میشه تو گلوم و در نتیجه را تنفسم و میگیره و سپس اینجوری میشود که اینگونه میشود یعنی منظورم اینه که نفسم بند میاد ! وای ... چقد حرف زدم.
در مورد دوست موریتانیاییتون چیزی نمیتونم بگم جز اینکه سرم و تکون بدم ولی در مورد اون شعر ===> خیلیی به دلم نشست واقعا زیبا بود.
شاد ... پیروز ... سرفراز در پناه حق باشید.

من چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:20 ق.ظ http://senobari.blogfa.com/

دم بزن ای غنچه باغ ازل
تا نفس خاک معطر شود ... سید

یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد