گر یکی از عشق برآرد خروش...

بوی گل آورد نسیم صبا

بلبل بی​دل ننشیند خموش

ساقی اگر باده از این خم دهد

خرقه صوفی ببرد می فروش

حیف بود مردن بی عاشقی

تا نفسی داری و نفسی بکوش

سر که نه در راه عزیزان رود

بار گرانست کشیدن به دوش

سعدی اگر خاک شود همچنان

ناله ی زاریدنش آید به گوش

هر که دلی دارد از انفاس او...

نظرات 1 + ارسال نظر
enkratic سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:40 ب.ظ

از دوست درد ماند و از یار یادگاری ! ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد