آفتاب را از تو دریغ خواهم داشت
تا خرده خرده بشکافی اش، واز آن هزاران ستاره بسازی!
ماه را نیز از تو پنهان خواهم داشت
تا به خاطر کوه نور، دریای مروارید را انکار کنی!
ستاره ها را نشانت نمیدهم
تا بگویی خوشا شب های بی مهتاب!

آسمان را به تو می بخشم
تا ندانی که چه باید کرد...

پ.ن : من از اوون آسمونه آبی می خوام...!

پ.ن: خوشحالی شما! مرا بیشتر شاد می کند!
این آرزوها از ما گذشته است...
منتظرم تو هم انسان شوی و روزی بگویی:خوشا شب های بی مهتاب!

نظرات 3 + ارسال نظر
اشنا یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:26 ب.ظ

میشه توضیح بدین؟

[ بدون نام ] یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:34 ب.ظ

من از اوون وقتای بی تابی ( بی تابی را با قرمز بخوونید !!!)
می خوام...!

[ بدون نام ] یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:13 ب.ظ

خوشا شب های بی مهتاب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد