عیب جویانم حکایت پیش جانان گفته​اند
من خود این پیدا همی​گویم که پنهان گفته​اند!
پیش از این گویند کز عشقت پریشانست حال
گر بگفتندی که مجموعم،
 پریشان گفته​اند!
دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس
دوستی باشد !
که دردم پیش درمان گفته​اند...
نظرات 9 + ارسال نظر
اشنا جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:43 ق.ظ

هپی بیرت دی تو یو اند یور برادرز!

[ بدون نام ] جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:50 ب.ظ

vb جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:38 ب.ظ

مشکلی ما را با این تساوی میان معادله ها در سر نیست،
درد من از این مجهول های بیخودی همیشگی ست،
که هی این طرف و آن طرفشان یادگاری زخم ها را می گذارند.

می دانی محمد صدرا ؛

روی استحکام این پرانتزها بیش از این نمی شود حساب کرد...

عیب جویی اصلا عامل مهمی نیست..چیزی است شبیه خط

خطی این دفترچه اعمال ضرب و تقسیم ما....گاه لازم است...

یاد حرف اون سید نازنین می افتم:

رویهم رفته من از دست خدا افتادم . . . ..
و به این زندگی خط خطی ام معتادم!

MB جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:47 ب.ظ

به vb :
واسه هر کی دل من تنگ میشه
تا میفهمه دلش از سنگ میشه! :دی

عقاب جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:19 ب.ظ http://eagle.blogfa.com/

تو اون نظرسنجی من شرکت کن.

سرمه جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:36 ب.ظ

...چون دوست دل شکسته می دارد دوست...

vb شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:10 ق.ظ

به محمدصدرا:

دوستی از رو زمین پاک شده...

[ بدون نام ] شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:22 ق.ظ

به هر کی تا گفتی کلید ، قفس زدش رو قفست !


MB شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:45 ق.ظ

به فانتازیو:
«بامدادت خوش، ای برادر
زندانی....»
جبران خلیل جبران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد