آخرین چروک بر پیشانی دیدار!
نی لبک
رمضان در وداع میدمد
و دل من شکسته..همچون شیشه های شهر شما
نوای این نی برایم در خاطره می ماند..
چون دم گرم و عمیق نینوا !
سرشار از بغض و شک
برای فردایی که نخواهد بود
و
دیروزی که دیگر قدیمی شده و همچون آرزوهای نداشته بر من میگذرد!
سرشار از آه و اندوه..
من پر از بهانه های گریستنم..
پر از لحظه های شکسته ی
دیروز....
پر از نجواهای غریب شبانه..
آه غریبه..
باز هم ندای محزون غریبه از دور به گوش میرسد
انگار وقت رفتن است!