باید شب چشمان تو را قدر بدانم ...



پ.ن : معجزه تو به دستانت بود
که هر وقت می خواست
دستان مرا می گرفت
و سحر من به کلماتم..
به کلماتی که هیچ وقت
به دست های تو نرسید ..

معجزه ی تو
تمام سحرهای مرا بلعید ..
و من به خدای تو ایمان آوردم..
بی اجازه ی هیچ کس..

انا الی ربنا لمنقلبون

نظرات 6 + ارسال نظر
MR سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:01 ق.ظ

یدالله فوق ایدیهم...

badbadak سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:19 ب.ظ

نمیدونم بی تاب چی شدم از خوندنش
فکر کنم یه چراغ دیگه تو این عالم روشن شده برام
بی تابم بی تابم بی تاب

منصوره سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:49 ب.ظ

قطره باران ما گوهر یکدانه شد!‏


MR جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ

ببخشید براتون ممکنه یک خانم محجبه ایرانی که در حال تحصیل در امریکا هستند به من معرفی کنید که بتونم باشون مشورت مختصری داشته باشم ؟

MB جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ق.ظ

سلام. نه

.. .... .. جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ب.ظ

همین یه دونه! خیلی خوب چی؟
یادت اومدو میگی ؟
.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد