بعد از ظهر
ابراهیم از آخرین معجزه اش بر می گشت.
و سارا بعد از سال ها
دوباره دلش از آن آتش ها می خواست
که هرگز سرد نمی شد.

میدانی..آیه های زیادی از من گذشته است.
و حالا شاید..روزهای آخر یک کتابم.
کلماتی که آخرش همه به تو می رسید
و به غزل های من دست نوازش می کشید.

من حالا
می خواهم
تمام قافیه هایم را..برای تو ردیف کنم.

کمکم کن که جادوی کلماتم
بدون چشم های تو
معنی نمی دهد.

می خواهم از دل سنگ
دوازده چشمه خلق کنم
تا عشق های باستانی را
سیراب کند..
  

پ.ن  :
چون دل ببردی دین مبر
هوش از من مسکین مبر
با مهربانان کین مبر
لا تقتلوا صید الحرم!

نظرات 9 + ارسال نظر
MB شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ب.ظ

فقلنا اضرب بعصاک الحجر
فنفجرت منه اثتنی عشره عینا
قد علم کل اناس مشربهم..

zdB یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ق.ظ

چون پاکتر از شما فقط آقای خامنه ای رو میشناسم.و نمیتونم به ایشون بگم واسم دعا کنن(چون هیچ راه ارتباط با ایشون ندارم).
از شما میخوام برام دعا کنید ،دعا کنید بتونم حتی برای 1ساعت هم که شده آدم خوبی باشم!

[ بدون نام ] یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ق.ظ

من از وی بی یه سوال داشتم

اینکه یکی می ری تو ماه رمضون غیبت یه وبلاگ دیگه رو تو وبلاگش می کنه حکمش چیه از حدیث نفس....

بدتره
بهتره
مساویند
هیچکدام

ما هم که بیکارنبودیم
اصلا هیچ وبلاگ نمی خونیم!!!
ونفهمیدیم منظورت کدوم وبلاگ بود!
شما فامیلا...!
آقاپسرحالا اون همش حدیث نفس
شما که خودتو بهتر از اون می دونی چرا

رها یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ق.ظ

ستمگرا دل سعدی بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست؟

و گر مراد تو اینست بی مرادی من
تفاوتی نکند، چون مُراد یار منست

رها یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ق.ظ

این شب ها التماس دعا آقای دکتر

@ یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ق.ظ

به اونی که خطاب به vb نوشته :

لطفا مراقب صحبت کردنتون باشید چرا اینقدر وقیحانه صحبت می کنید وقتی چیزی نمی دونید بهتره اصلا چیزی نگی... غیبت و این مزخرفا یعنی چی؟؟!!

MB دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ق.ظ

به zdB :
استغفرلله..این حرف ها رو نزنین..عقوبت داره.
ما هم منتظر دعای دوستانم..

به بی اسم ها :

بحث های این شکلی رو اینجا نکنید..من خوشم نمی آد.
ممنون.

[ بدون نام ] دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:11 ب.ظ

جایی نبود معذرت میخوام ام بی
به @اگر با من بودی کامنت تو دیدم خانوم . جوابتو نمی دم اخه باشما نبودم .با اینکه بودی ولی شما هم با من نیودی .

zdB سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:59 ب.ظ

سلام.
من کلی فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم.
اما خوب اگه شما میگین درست نیست این حرف رو بزنم، جشم. دیگه نمیگم.
دعا دعا دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد